سرزمین عشق

مدرسه مدرسه مدرسه ها وا شده روی بدبختی ها!!!

سرزمین عشق

مدرسه مدرسه مدرسه ها وا شده روی بدبختی ها!!!

ان کوچه.........................................................

این شعراز فریدون مشیریه 

 

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:

یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینة عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!

روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،

باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!

یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم! 

 -=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

اینم جوابش از هما میرافشار 

 

بی تو طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم

تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی ...
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی

چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد،
گوئیا خانه فروریخت سر من

بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی

تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی

چه گریزی ز بر من
که ز کوی‌ات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم

من و یک لحظه جدایی؟!
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم 

 =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

اینم از بچه های امروزی 

 

بی تو Online شبی باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم، دنبال ID ی تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم
شدم آن User دیوانه که بودم

وسط صفحه Room ،Desktop یاد تو درخشید
Ding صد پنجره پیچید

شکلکی زرد بخندید
یادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتیم

Room گشودیم و در آن PM دلخواسته گشتیم
لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم

تو و Yahoo و Ding و دنگ
همه دلداده به یک Talk بد آهنگ

Windows و Hard و Mother Board
آریا دست برآورده به Keyboard

تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت
من بدنبال معنای کلامت

یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این Room نظر کن

Chat آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به Email ی نگران است

باش فردا که PM ات با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این Log Out ،Room کن

باز گفتم حذر از Chat ندانم
ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم

روز اول که Email ام به تمنای تو پر زد
مثل Spam تو Inbox تو نشستم

تو Delet کردی ولی من نرمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو یک Hacker و من User مستم

تا به دام تو درافتم Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودی. نرمیدم. نگسستم

Room ی از پایه فرو ریخت
Hacker ی Ignore تلخی زد و بگریخت

Hard بر مهر تو خندید
PC از عشق تو هنگید

رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از User آزرده خبر هم

نکنی دگر از آن Room گذر همبی تو اما به چه حالی من از آن Room گذشتم

شششهههررربببااازززییی...........................................

همین الان از شهربازی برگشتم بد نبود ولی حالا احساس  دارم(گلاب به روتون) 

جای شمام خالی بود 

بی خود نوشت۱: این اولین بی خود نوشتمه 

بی خود نوشت۲: اخ شونم از اون موقع بد جور درد میکنه

این شعرو یه جا دیدم یادم نیست کجا قشنگ بود گفتم بزارم...........

گرگها خوب بداننددراین ایل غریب
گرپدرمَردتفنگ پدری هست هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره ی چوبی پسری هست هنوز
آب اگرنیست نترسید که در قافله مان
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز.
--------------------------------------------------------------------------
تو مپندار که مردان خدا تشنه شدند
یا که مردان قبیله، هدف دشنه شدند
ما نه از مرگ بترسیم، نه از شمر و یزید
چون که از جانب حق، باد کرامات وزید
پسر کوچک گهواره چوبی برخاست
پرچم کاوه آهنگر ما، دین خداست
پرچم سبز پدر، شیر خدا، در کف او
همه مردان خدا، پشت سرش، در صف او

تموم شد و اومد..................................................

اخ ماه رمضونم تموم شد           

حالا عید شما مباررررررررررررک           

گفت و گوی اختصاصی با مجسمه ی فردوسی.............................

من مصاحبه ای با مجسمه جناب فردوسی انجام دادم.پس از این که با موبایلش تماس گرفتم.شنیدم:
چو خواهی که پیدا کنی گفت گوی بباید بگویی سخن در پیغام گوی
اما وقتی فهمید که من () هستم گوشی را برداشت او از احوال خودش و اوضاع روز گار گفت و در نهایت یادی هم از رستم کرد: 


(چنان گشته بی خواب و پزمرده ام )      کمی خسته و بی حال و سر گشته ام 


(بسی رنج بردم در این سال سی)       که اتمام گشت اقساط پزو پارسی 


(بسی گشته ام در فراز و نشیب)         زنم میزند بر سرم دایْم مهیب 


(به پیری بسی دیدم اورد گاه)              کمر خم نکردم جز به یارانه ها 


(جز از تیرگی شب دیده ندید)              که هستند بعضی ندید و پدید 


(خرد دور شد عشق فرزانه گشت)        مجسم گران شد یک به یک ک ش برفت 


                   بخو اهم روم پیش مشایی رحیم بگویم 


(که بیچارگان را همی یاوری)                دمت گرم به حالم بکن داوری 


(همه شهر ایران به دیدن شدند)           به پای شبکه ی استان به زانو شدند 


(همی ماند از کار گیتی شگفت)           که اشکبوس هم لیسانسش را گرفت 


(که من چون ز همشیرگان برترم)          بقیه برن بمیرن فدای سرم 


(چنین است رسم سرای درشت)          که پارتی کند زود کارت درست 


(یکی چاره باید کنون ساختن)               سهم ابو مسلم کجا بود باختن 


(بیابان سراسر همه بنگرید)                  که استیل ازین را بشاید خرید 


(ز سختی به رستم فرو بست دم)          کنون کارش افتاده به ازانس دم 


(نشست بر رخش رستم چو گرد)           مسافر می برد او در ایام فرد 


(به پرسش گرفتند کاین کار چیست؟)      بگفت که این همان مسافر کشیست 


(چنین گفت رستم به اواز سخت)           چه کنم دخترم هست در دم بخت 


(چو بخشایش پاک یزدان بود)                مصرع اول مال فردوسی بود
 


هر کی کپی کنه خره و الهی بمیره چون من دو ساعت وقت گذاشتم تایپ کردم