سرزمین عشق

مدرسه مدرسه مدرسه ها وا شده روی بدبختی ها!!!

سرزمین عشق

مدرسه مدرسه مدرسه ها وا شده روی بدبختی ها!!!

نامه های بابی....................

 بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد
یه روز بابی به مامانش گفت،
من واسه تولدم دوچرخه می خوام.

مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟
بابی گفت: آره.

مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.

نامه شماره یک 

سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستدار تو
بابی

بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد.

نامه شماره دو 

سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی

اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پاره اش کرد.

نامه شماره سه 

سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی

بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پاره اش کرد.

تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا.

مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.بابی رفت کلیسا.

یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.

نامه شماره چهار 

سلام خدا
مامانت پیش منه! اگه می خواهیش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی 

 

 

منبع : بازی اینترنتی تراوین

نظرات 2 + ارسال نظر
RaSo0l شنبه 6 شهریور 1389 ساعت 22:32 http://1man.blogsky.com

خیلی باحال بود‌!! کلی خندیدم !‌

خوش خنده باشی

عرفان اسماعیلی دوشنبه 8 شهریور 1389 ساعت 23:08 http://www.2kalamhrfehesab.blogsky.com

پس تو هم معتادی(به تراوین)

شدیدا
تو هم؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد